تولد ساناز خانم
روز دوشنبه 25/6/1392 بعد از در روز مرخصی از خونه مامانی برگشتیم آخه عروسی رفته بودیم و روز تولد نانازم بود اتفاقاً همون روز عمو علیرضا به همراه مبین و مامانش آمدن تهران خونه عموت، سحر زنگ زد که ما هم بریم اونجا گفت تولد ساناز کیک بگیرید بیاد اینجا براش تولد بگیریم. رفتیم از شیرینی بی بی برات کیک و شمع خریدیم و رفتیم بعد شام خاله سحر هم با بچه هاش اومد و تولد ساناز خانم برگزار شد ساناز خانم خیلی خوشحال بود و اجازه نمی داد که من و بابای باهاش عکس بگیریم می گفت تولد من تولد من. اما به مبین اجازه می دادی که پشت میز وایسه و کلی هم با هم بازی کردیدو کلی از دیدن مبین ذوق کرده بودی. خاله ها و مامانی هم بهت زنگ زدند و تولدت ر...
نویسنده :
زهره
11:23